English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
referee's position U خاک شدن در کشتی
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
referee U داور مسابقات
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee U حکم
referee U داور بالای والیبال
referee U داور
referee U داوری کردن
referee U داور مسابقات شدن
referee U دور
referee U حاکم
referee U میانجی
referee U معرف
chief referee U سرداور
court referee U داورزمینبازیسرپوشیده
referee in case of need U داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
referee throw U پرتاب داور
referee's whistle U سوت داور
goal line referee U داورخطگل
referee's dressing room U رختکن داوران
The referee put a boycott on him . U داور اورا از بازی محروم کرد
referee stops contest U استوپ داور
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
position U جایگاه
position U موقعیت
position U بردار مکان [ریاضی]
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
position U مقام یافتن سمت
position U وضعیت
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
position U قراردادن یاگرفتن
y position U حالت- ایگرگ
position U وضعیت موضع
position U منصب
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
position U مرتبه مقام
on position U وضعیت وصل
position U شغل
position U نهش
position U وضع
position U محل چیزی
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U شکل موقعیت
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U مستقرشدن یاکردن
position U مقام شغل سازمانی
position U حالت محل سازمانی
position U موضع
position U مقام
position U جا
position U نظریه
position U شغل رسمی
position U محل
position U وضع چگونگی
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
punch position U موضع منگنه
primary position U موضع ابتدایی
prone position U حالت درازکش
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
ready position U حاضربه تیراندازی
ready position U حالت حاضر به تیر
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
repetition of position U تکرار وضعیت
reclining position U حالت غنوده
rest position U وضعیت ساکن
punch position U محل منگنه
rest position U موقعیت سکون
rest position U استراحتگاه
response position U مکان جواب
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
prone position U وضعیت درازکش
print position U موقعیت چاپ
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position defense U دفاع موضعی
position correction U تصحیحات موضعی
position control U پیچ مرکز گذار
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy U بویه موقعیت
position area U منطقه مواضع
position angle U زاویه تراز
position angle U زاویه ارتفاع جسم
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
position finding U موقعیت یابی
position habit U عادت مکانی
print position U مکان چاپ
primary position U موضع اصلی
predicament position U بخطر افتادن
post position U محل اسب در شروع
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator U شاخص نماها
para position U محل پارا
screen position U مکان صفحه
forward position U موقعیت رو به جلو
straight position U فرم مستقیم
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
position marker U نشانگرموقعیت
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
leg position U مدلپا
selection of position U انتخاب موضع
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
arm position U موقعیتبازو
lotus position U چمباتمه لوتوسی
lotus position U جاگیری لوتوسی
tuck position U موفقیتجمعشده
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector U بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
winning position U پوزیسیون برنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
stag position U پاباز در هوا
stag position U وضع پاهای باز
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
sign position U موضوع علامت
supplementary position U موضع تکمیلی
supplementary position U موضع یدکی
waltz position U رقص والس
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
unit position U مکان واحد
to seek a position U نظر خواستن
to seek a position U مشورت کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
set position U اماده در نقطه اغاز
ortho position U محل ارتو
firing position U موضع تیر
duty position U شغل
drilling position U مکان مته کاری
drilling position U وضعیت مته کاری
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
defense position U موضع دفاعی
critical position U پوزیسیون حساس
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered position U موضع پوشیده
duty position U شغل ارجاعی
duty position U محل شغلی
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
financial position U وضعیت مالی
final position U وضعیت نهایی
fencing position U گارد شمشیرباز
extreme position U واقع درمنتهاالیه
extreme position U وضعیت نهایی
estimated position U نقطه براوردی
estimated position U نقطه تخمینی
equilibrium position U وضع تعادل
endo position U موقعیت اندو
electrode position U رسوبگیری الکتروشیمیایی
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
consolidation of position U تحکیم مواضع
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
axial position U وضعیت محوری
attack position U موضع تک
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
assumed position U موضع فرضی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
alternate position U موضع یدکی
all position welding U جوشکاری دو طرفه
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
battle position U موضع نبرد
battle position U محل ناو در دریا
comma position U وضع بدن در پیچ زدن
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
break off position U نقطه قطع درگیری
break off position U نقطه رهایی
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
blocking position U موضع سد کننده
bit position U موقعیت ذره
benzylic position U موقعیت بنزیلی
air position U وضعیت هوایی
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
line of position U خط موقعیت
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
lattice position U محل شبکه
kneeling position U وضعیت به زانو
kilian position U وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
key position U شغل حساس
key position U موضع حساس و مهم
in a stooping position U دولا
in a stooping position U خمیده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com